تو پی عطر گل سرخ
من حریص بوی نون ام
من دارم تو آدمک ها میمیرم
توبرام از پریا قصه میگی؟؟؟
من توی پیله وحشت می پوسم
برام از خنده چرا قصه میگی؟
....
برای من زندگیمه
پراز وسوسه-پر از غم
یا مثل نفس کشیدن
پر از لذت دمادم؟؟؟؟؟
ای پرنده مهاجر
ای همه از شوق پریدن
خستگی یه کوله باره
روی رخوت تن من
مثل یک پلنگ زخمی پر از وحشت نگاهم
میمیرم اما هنوزم
دنبال یه جون پناهم
نباید مثل یه سایه
زیر پاها زنده باشیم
مثل چتر خورشید باید
روی برج دنیا باشیم.
(داریوش)
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی